به یاد آوردم آن روزهایی را که بی خبر آمدی و دل از سینه ام ربودی... به یاد داری؟ طعم ناب عشق پاکت را با نگاهی به من چشاندی و من نیز عشق جاوید خود را با قطره اشکی روی سینه ات حک کردم... دانستم که شانه هایت دربرابر بار عشق خستگی ناپذیر است و کوله بار عشقم را برای همیشه به تو سپردم...
1390/09/07 - 02:39 در دست نوشته های فراق